cialis

مطالب گذشته

قصه های من و معده
بخاطر چشمان تو
من میخوام برم دفاع کنم
کلام سقراط
از خلوت چیزها
لیلی و سهراب و بزبز قندی
حسنک کجایی؟
دانشگاه ما
توپخانه ایران فروریخت!
مجلس: میعادگاه عاشقان!


بایگانی ماهانه

March 2004
April 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
March 2005
April 2005
July 2005
December 2005
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
August 2007
September 2007
October 2007
December 2007

 

 

غیر سیاسی، غیر عبادی، غیر اخلاقی، غیر... یعنی وبلاگ من!

قصه قورباغه ها
Monday, August 28, 2006

یه روز یه عالمه قورباغه کوچولو تصمیم گرفتن با هم مسابقه بدن: مسابقه بالا رفتن از یه برج خیلی بلند!ه
شونصد میلیون نفر جمع شدن که تشویقشون کنن. مسابقه که شروع شد، ملت دیدن خیلی کار سختیه! همشون داد میزدن: امکان نداره، نمیشه،...ه
قورباغه ها یکی یکی پرت میشدن پایین. بعضیهاشون هم ناامید میشدن و انصراف میدادن. ملت کماکان داد میزدن: نمیشه، امکان نداره موفق بشین...ه
خلاصه، آخرش همه قورباغه ها افتادن پایین جز یکی که به بالای برج رسید. همه تو کف بودن! بعد از مسابقه مشخص شد که اون قورباغه کر بوده و صدای ملت رو نمیشنیده...!ه
-----------------------------
نتیجه اخلاقی: برای موفقیت باید کر باشی
نتیجه عرفانی: برای موفقیت باید قورباغه باشی
نتیجه زیر شکمی: خر گوزیده تو مخ نویسنده این داستان
سوال منطقی: خداییش قورباغه چه جوری میتونه بره بالای برج؟
جواب فیزیکی: چون جرم قورباغه کمه، نیروی جاذبه (وزن) که بهش وارد میشه کمه، پس میتونه
جواب پزشکی: چون دست و پای قورباغه چسبناکه، پس میتونه
جواب ایدئولوژیک: قورباغه هم همچون هر گوسفندی میتونه با توکل به خالق هستی، هر غلطی بخواد بکنه
جواب فلسفی: گر نیک بنگری، بلندای برج را در قلمبیدگی قورباغه خوار بینی

اظهارنظر دوستان:

Anonymous Anonymous:
دستت درد نكنه چي بود چي شد

Anonymous Anonymous:
دمت گرم، با حال بود

تو هم یه چیزی بگو...



نقد فِلمهای سينمای جهان
به روش الفی اتکينز

 

وبگردی...