cialis

مطالب گذشته

تو تاكسي
اومدم سر كوچتون در خونتون...
Catch the Cat
عشق ويژوال
ديدار مجدد
مكالمه تلفني
معما
هيچ كس
كوه نور!
تخلفات رانندگي


بایگانی ماهانه

March 2004
April 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
March 2005
April 2005
July 2005
December 2005
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
August 2007
September 2007
October 2007
December 2007

 

 

غیر سیاسی، غیر عبادی، غیر اخلاقی، غیر... یعنی وبلاگ من!

اولين تجربه
Monday, April 19, 2004

يه غروب عاشقانه...
هيچ كس نبود، فقط من و اون بوديم. تنهاي تنها…
وقتي چشمم افتاد تو چشمش، يه جوري شدم...
با اون چشماي خمار و موهاي قشنگش داشت ديوونم ميكرد…
خيلي آروم بهش نزديك شدم. سعي كردم خودمو نبازم…
دستمو كه گذاشتم روي شونه‌هاش و پوست لطيفشو لمس كردم، داشتم از حال ميرفتم…
يواش يواش دستمو بردم پايين، بازم پايينتر...
وقتي دستم به سينه‌هاش خورد، خودش پاهاشو باز كرد و من ديگه هيچي نفهميدم...
خوب خيلي بي‌تجربه بودم...
آخه اولين باري بود كه يه گاو رو ميدوشيدم!

اظهارنظر دوستان:

تو هم یه چیزی بگو...



نقد فِلمهای سينمای جهان
به روش الفی اتکينز

 

وبگردی...