cialis

مطالب گذشته

شهرام سيبيل
حوصلم سر رفت...
گوگل بي‌شعور!
سال نو مبارك
وبلاگ جديد مبارك!


بایگانی ماهانه

March 2004
April 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
March 2005
April 2005
July 2005
December 2005
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
August 2007
September 2007
October 2007
December 2007

 

 

غیر سیاسی، غیر عبادی، غیر اخلاقی، غیر... یعنی وبلاگ من!

شراب (ايرج ميرزا)
Thursday, March 25, 2004

ابليس شبي رفت به بالين جواني
آراسته با شكل مهيبي سر و بر را
گفتا كه منم مرگ و اگر خواهي زنهار
بايد بگزيني تو يكي زين سه خطر را
يا آن پدر پير خودت را بكشي زار
يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را
يا خود ز مي ناب كشي يك دو سه ساغر
تا آنكه بپوشم ز هلاك تو نظر را
لرزيد از اين بيم جوان بر خود و جا داشت
كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را
گفتا پدر و خواهر من هر دو عزيزند
هرگز نكنم ترك ادب اين دو نفر را
ليكن چو به مي دفع شر از خويش توان كرد
مينوشم و با وي بكنم چاره شر را
جامي دو بنوشيد و چو شد خيره ز مستي
هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را

اي كاش شود خشك بن تاك و خداوند
زين مايه شر حفظ كند نوع بشر را

اظهارنظر دوستان:

تو هم یه چیزی بگو...



نقد فِلمهای سينمای جهان
به روش الفی اتکينز

 

وبگردی...