به روز به هيزم شکن سيبيل (شبيه باباي بلفي و لیلی بیت) مشغول قطع کردن درخت کنار رودخونه بود که يهو تبرش افتاد توي رودخونه! وقتي هيزم شکن در حال گريه بود (با نيم متر سبيل) يه فرشته مهربون اومد و پرسيد: چرا گريه ميکني؟
هيزم شکن گفت که تبرم افتاده تو رودخونه. فرشته (که احتمالاً مايوي دو تيکه پوشيده بوده) شيرجه زد توي آب و با يه تبر طلايي برگشت و به هيزم شکن گفت: تبرت اينه؟
هيزم شکن (که بيشتر تو کف شيرجه بوده تا تبر) گفت نه! فرشته دوباره يه شيرجه زد و اين بار با يه تبر نقره اي برگشت و گفت: تبرت اينه؟
بازم هيزم شکن گفت نه (خوب لباساي خيس فرشته چسبيده بوده به تنش، خداييش منم بودم ميگفتم نه!) خلاصه دوباره فرشته شیرجه زد و این دفعه یه تبر آهنی آورد و گفت: تبرت اینه؟
هیزم شکن (که....آره!) گفت آره، خودشه! فرشته هم که از صداقت هیزم شکن خوشش اومده بود، هر سه تا تبر رو داد به هیزم شکن...ه
---------------------------
یه روز همون هیزم شکن با خانومش کنار رودخونه بازی و شیطونی میکردن که خانومش یهو افتاد تو آب! هیزم شکن شروع کرد به گریه و زاری (خاک بر سرش!)، یهو سروکله همون فرشته خوشگل پیدا شد. گفت چیه و اینا.... هیزم شکن هم گفت زنم افتاده تو آب رودخونه... دوباره فرشته یه شیرجه زد و رفت ته رودخونه و با جنیفر لوپز برگشت. به هیزم شکن گفت: زنت اینه؟
هیزم شکن گفت: آره، خودشه! فرشته یهو جیغ کشید (از حسودی): اونجای آدم دروغگو! مرتیکه الاغ چرا دروغ میگی؟
هیزم شکن که دید خیلی سوتی گنده داده گفت: آخه فرشته عزیزم، جیگرتو بخورم، اگه میگفتم نه تو میرفتی و با کاترین زتاجونز و بعدشم با زنم برمیگشتی و هر سه تا رو میدادی به من! من یه پیرمرد ضعیفم و نمیتونم از پس همه اینا بر بیام! این بود که گفتم آره...ه
---------------------------
نتیجه اخلاقی: ندارد! (چون همه نتایج غیر اخلاقی است!!)ه
هيزم شکن گفت که تبرم افتاده تو رودخونه. فرشته (که احتمالاً مايوي دو تيکه پوشيده بوده) شيرجه زد توي آب و با يه تبر طلايي برگشت و به هيزم شکن گفت: تبرت اينه؟
هيزم شکن (که بيشتر تو کف شيرجه بوده تا تبر) گفت نه! فرشته دوباره يه شيرجه زد و اين بار با يه تبر نقره اي برگشت و گفت: تبرت اينه؟
بازم هيزم شکن گفت نه (خوب لباساي خيس فرشته چسبيده بوده به تنش، خداييش منم بودم ميگفتم نه!) خلاصه دوباره فرشته شیرجه زد و این دفعه یه تبر آهنی آورد و گفت: تبرت اینه؟
هیزم شکن (که....آره!) گفت آره، خودشه! فرشته هم که از صداقت هیزم شکن خوشش اومده بود، هر سه تا تبر رو داد به هیزم شکن...ه
---------------------------
یه روز همون هیزم شکن با خانومش کنار رودخونه بازی و شیطونی میکردن که خانومش یهو افتاد تو آب! هیزم شکن شروع کرد به گریه و زاری (خاک بر سرش!)، یهو سروکله همون فرشته خوشگل پیدا شد. گفت چیه و اینا.... هیزم شکن هم گفت زنم افتاده تو آب رودخونه... دوباره فرشته یه شیرجه زد و رفت ته رودخونه و با جنیفر لوپز برگشت. به هیزم شکن گفت: زنت اینه؟
هیزم شکن گفت: آره، خودشه! فرشته یهو جیغ کشید (از حسودی): اونجای آدم دروغگو! مرتیکه الاغ چرا دروغ میگی؟
هیزم شکن که دید خیلی سوتی گنده داده گفت: آخه فرشته عزیزم، جیگرتو بخورم، اگه میگفتم نه تو میرفتی و با کاترین زتاجونز و بعدشم با زنم برمیگشتی و هر سه تا رو میدادی به من! من یه پیرمرد ضعیفم و نمیتونم از پس همه اینا بر بیام! این بود که گفتم آره...ه
---------------------------
نتیجه اخلاقی: ندارد! (چون همه نتایج غیر اخلاقی است!!)ه
میگم چیزه... این عکسِ چقدر شبیه به... چیزه میگم حالا بالاخره خانوم لوپز یا زتا جونز؟!! میگم اصلا آنجلینا جولی که بهتره!!
ReplyDeleteاصلاح بفرمایید : لیلی بیت نه، لیلی پیت
ReplyDeleteمی تونی آدرس اون رودخونه با اون فرشته مهربون به من بدی .
ReplyDeletesomewhere in the middle of nowhere!
ReplyDelete